پنجاه سال پیش پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) ، یک توافق نامه بین المللی که به دنبال محدود کردن گسترش سلاح های هسته ای است ، به مرحله اجرا درآمد. تحت NPT ، حزب تمام کشورها در این پیمان مجاز به توسعه فناوری های هسته ای برای فعالیت های مسالمت آمیز هستند ، اما کشورهایی که سلاح هسته ای ندارند مجاز به منحرف کردن این فناوری ها برای تولید سلاح های هسته ای نیستند. در سال 2003 ، مشخص شد كه ایران سلاح های هسته ای را تحت پوشش برنامه هسته ای غیرنظامی خود دنبال كرده و تعهدات NPT خود را نقض می كند. تحریم های یکپارچه اقتصادی بین المللی ایران را به جدول مذاکره رساند ، و در نتیجه توافق ایران ، به طور رسمی برنامه مشترک مشترک اقدام (JCPOA) را امضا کرد ، که در سال 2015 امضا شد. توافق نامه ایران محدودیت های دیگری را فراتر از محدودیت های NPT ، بر روی مواد و فعالیت هایی قرار داد که می تواند باشد. به سمت توسعه سلاح هسته ای منحرف شد و زمان لازم برای ایران را برای تهیه سلاح هسته ای از چند ماه تا تقریباً یک سال تمدید کرد. این زمانی تغییر کرد که ایالات متحده به طور یک جانبه از JCPOA در ماه مه 2018 عقب نشینی کرد و ایران سال بعد اعلام کرد که دیگر به شرایط معامله محدود نمی شود. ایران که فاقد محدودیت های اضافی در توافق نامه ایران است ، شروع به افزایش فعالیت های هسته ای داخلی کرده و ترس از اینکه آنها ممکن است توسعه سلاح هسته ای را دنبال کنند ، افزایش داده است. ایالات متحده چندین گزینه سیاسی در جستجوی پیشرو چنین نتیجه ای در دسترس دارد. در این مقاله به بررسی مزایا و مضرات بسیاری از این گزینه ها ، از جمله تحریم های اقتصادی ، اقدامات نظامی ضد گسترش یا بازگشت به JCPOA یا توافق دیپلماتیک مشابه می پردازیم. بازگشت به توافق نامه تعاونی مانند توافق نامه ایران ، گرچه با بی اعتمادی متقابل به چالش کشیده می شود ، اما بهترین فرصت برای جلوگیری از از سرگیری ایران از برنامه سلاح های هسته ای را فراهم می کند.
سلاح های هسته ای دارای قدرت مخرب عظیم هستند که آنها را از سلاح های معمولی جدا می کند. در اوایل عصر هسته ای ، یک مسابقه تسلیحاتی منجر به پنج ایالت شد که سلاح های هسته ای را به دست آوردند [1]. در سال 1968 ، با تحقق خطرات ناشی از شیوع سلاح های هسته ای ، ایالت های سازمان ملل متحد این پیمان را در مورد منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) برای جلوگیری از گسترش بیشتر هسته ای ایجاد کردند. این پیمان اساساً معامله ای بین کشورهایی است که دارای سلاح های هسته ای و کشورهای بدون آن هستند: کشورهای سلاح های هسته ای موافقت کردند که به دیگران در توسعه سلاح های هسته ای و به دنبال خلع سلاح هسته ای کمک نکنند و در عوض ، کشورهای سلاح های غیر هسته ای موافقت کردند که دنبال نکنندسلاح های هسته ای یا کمک به دستیابی به آنها.
تلاش برای محدود کردن گسترش سلاح های هسته ای نتایج متفاوتی داشته است. با وجود NPT و سایر معاهدات بین المللی هسته ای ، سلاح های هسته ای جذابیت خود را به کشورهایی که امنیت ملی آنها بی خطر است یا برای کشورهایی که به دنبال اعتبار ملی از تسلط بر فناوری هسته ای هستند ، از دست نداده اند [2]. چندین ایالت وارد NPT نشدند و بعداً سلاح های هسته ای (یعنی هند ، پاکستان و تقریباً مطمئناً اسرائیل) توسعه یافتند ، و یک ایالت (جمهوری دموکراتیک کره کره) قبل از عقب نشینی و آزمایش سلاح های هسته ای به NPT امضا کرد [3].
ایران امضا کننده اصلی NPT بود اما در اوایل دهه 2000 مشخص شد که تعهد خود را برای پیگیری سلاح های هسته ای نقض کرده است. این منجر به یک پاسخ بین المللی هماهنگ شد که به توافق چند ملیتی رسید که به دنبال تأیید بازگشت ایران به انطباق بود. برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) ، که به صورت محاوره ای به عنوان "معامله ایران" شناخته می شود ، یک مسئله مهم سیاسی و ملی داخلی در ایالات متحده بود. در سال 2018 ، دولت ترامپ به طور یک جانبه از توافق نامه عقب نشینی کرد و سال بعد ایران شروع به نقض شرایط این معامله کرد و در صورت محدودیت های خاص آن از برخی فراتر رفت. در این مقاله ، ما پیشینه برنامه هسته ای ایران را ارائه خواهیم داد ، توضیح می دهیم که معامله ایران برای انجام چه کاری انجام شده است ، آنچه ایالات متحده از معامله و عدم رعایت ایران متعاقب آن به معنای عقب نشینی است و گزینه های سیاسی وجود دارد.
عدم تکذیب هسته ای
تکثیر هسته ای و NPT: اهداف اعلام شده NPT این است که "جلوگیری از گسترش سلاح های هسته ای و فناوری سلاح ، ترویج استفاده مسالمت آمیز از انرژی هسته ای و هدف بیشتر دستیابی به خلع سلاح هسته ای". خلع سلاح هسته ای - کاهش تعداد سلاح های هسته ای که توسط کشورهای مسلح هسته ای در اختیار دارد - عمدتاً به صورت دو جانبه بین ایالات متحده و روسیه ، دو کشور با بیشترین تعداد سلاح هسته ای رخ داده است. کشورهای سلاح غیر هسته ای مجاز و تشویق می شوند تا استفاده مسالمت آمیز از انرژی هسته ای را دنبال کنند ، مشروط بر اینکه آنها برای توسعه سلاح های هسته ای تلاش نکنند. این یک تنش داخلی در توافق نامه ایجاد می کند ، زیرا بسیاری از فناوری هایی که برای انرژی هسته ای غیرنظامی مفید هستند نیز می توانند در حمایت از یک برنامه سلاح هسته ای استفاده شوند. برای جلوگیری از این سوء استفاده ، کشورهای سلاح غیر هسته ای موافقت می کنند مجموعه ای از حفاظت ها را بپذیرند. این اقدامات فنی است که توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی (AIEA) کنترل می شود که برای جلوگیری و تشخیص توسعه سلاح های هسته ای طراحی شده اند.
ساخت سلاح هسته ای به پلوتونیوم یا اورانیوم بسیار غنی شده نیاز دارد. حفاظت ها برای تشخیص اینکه آیا یک کشور تلاش می کند به اندازه کافی از این مواد برای ساختن سلاح هسته ای با منحرف کردن آنها از مصارف قانونی غیرنظامی استفاده کند ، طراحی شده است. پلوتونیوم از اورانیوم در راکتور هسته ای یا با شتاب دهنده ذرات ایجاد می شود. این امر در تمام سوخت هسته ای صرف شده از عملکرد عادی یک نیروگاه هسته ای وجود دارد. به همین ترتیب ، هر کشوری با انرژی هسته ای مدنی می تواند به پلوتونیوم دسترسی داشته باشد. با این حال ، برای اینکه برای سلاح قابل استفاده باشد ، باید پلوتونیوم از نظر شیمیایی از سوخت صرف شده جدا شود. این می تواند یک تلاش دشوار باشد که به زیرساخت های تخصصی نیاز دارد زیرا سوخت صرف شده بسیار رادیواکتیو است و رسیدگی به آن دشوار است. پس از جدا شدن از سوخت ، فقط چند کیلوگرم پلوتونیوم برای ساخت بمب مورد نیاز است [4].
مواد هسته ای برای یک سلاح نیز می تواند از طریق مسیر اورانیوم به دست آورد. اورانیوم یک عنصر طبیعی است که می تواند در ذخایر سنگ معدن در سراسر جهان یافت شود [5]. اورانیوم حاوی دو ایزوتوپ اصلی است که تنها یکی از آنها (اورانیو م-235) شکافته است ، به این معنی که می تواند یک واکنش زنجیره ای هسته ای مورد نیاز برای برقراری یک راکتور هسته ای یا بمب را حفظ کند. اورانیوم طبیعی موجود در ذخایر سنگ معدن از بیش از 99 ٪ ایزوتوپ (اورانیو م-238) تشکیل شده است که شکاف ندارد. اورانیوم طبیعی فقط در راکتورهای تخصصی مانند آب سنگین یا راکتورهای گرافیتی قابل سوزاندن است که می توان به راحتی برای تولید پلوتونیوم استفاده کرد. برنامه سلاح های هسته ای هند این مسیر را دنبال کرد و یک راکتور آب سنگین کانادایی ساخته شده و از آن برای ساخت پلوتونیوم استفاده کرد [6].
از طرف دیگر ، اورانیوم طبیعی را می توان غنی کرد و درصد ایزوتوپ شکاف را افزایش داد تا سوزاندن آن آسان تر شود. روش های بسیاری برای غنی سازی اورانیوم وجود دارد که شایع ترین آنها استفاده از سانتریفیوژها است [7]. در یک سانتریفیوژ گاز ، اورانیوم به یک شکل گازی تبدیل می شود و از طریق سانتریفیوژهای نخ ریسی عبور می کند که اورانیوم ایزوتوپ خرد شده و شیوع را از هم جدا می کند. هرچه کار بیشتری برای جدا کردن ایزوتوپ ها انجام شود ، غنی سازی بیشتر می شود. اورانیوم غنی شده کم (LEU) اورانیوم است که بین 3-20 ٪ ایزوتوپ شکاف است. این غنی سازی است که بیشتر نیروگاه های هسته ای تجاری برای سوخت خود به آن نیاز دارند. برای استفاده در سلاح ، اورانیوم بسیار غنی شده (HEU) ، که بیش از 90 ٪ غنی شده است ، لازم است. بنابراین ، فن آوری های غنی سازی مانند سانتریفیوژ نکات بالقوه ای هستند که می توان زیرساخت های غیرنظامی را برای منحرف کردن مواد به یک برنامه سلاح اصلاح کرد.
به منظور نظارت بر این مسیرها ، آژانس بین المللی انرژی اتمی از سیستم حفاظت استفاده می کند [8]. این موارد شامل بازرسی و نظارت بر تأسیسات هسته ای اعلام شده و نظارت دقیق و حسابداری مواد هسته ای است. در کشورهایی که توافق نامه ای به نام پروتکل اضافی را پذیرفته اند ، بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای قادر به بازدید کوتاه از هر سایت درگیر در چرخه سوخت هسته ای کشور هستند. آنها همچنین قادر به استفاده از نمونه های محیطی هستند که می توانند حضور فعالیت هسته ای اعلام نشده را تشخیص دهند [9]. این اقدامات احتیاطی به IAEA اجازه می دهد تا انحراف مواد هسته ای را به یک برنامه سلاح های مشخص نشده تشخیص دهد. به عنوان مثال ، نمونه های کشویی سطوح در یک گیاه غنی سازی اورانیوم را می توان تجزیه و تحلیل کرد تا مشخص شود که آیا اورانیوم غنی شده طبیعی یا کم به HEU غنی شده است. هدف از این نظارت این است که بتوانیم تشخیص دهیم که آیا یک کشور تصمیم گرفته است تعهدات NPT خود را نقض کند و یک سلاح هسته ای را به اندازه کافی زودتر دنبال کند که بتواند یک پاسخ بین المللی نصب شود.
برنامه هسته ای ایران: برنامه هسته ای ایران به دهه 1950 باز می گردد [10]. تحت برنامه اتم های صلح رئیس جمهور آیزنهاور ، ایالات متحده توافق نامه همکاری هسته ای با ایران را امضا کرد. این امر باعث شد ایالات متحده راکتور تحقیقاتی تهران را که امروزه هنوز در حال بهره برداری است ، به ایران عرضه کند. برنامه هسته ای ایران با توسعه یک برنامه غنی سازی سانتریفیوژ و یک راکتور هسته ای آب سنگین گسترش یافت [11]. ایران طرح هایی را برای سانتریفیوژهای اورانیوم از A. Q به دست آورد. شبکه قاچاق خان [7]. سانتریفیوژها ، بر اساس این طرح ها ، در تولید انبوه قرار گرفتند و به عنوان پایه ای برای توسعه طرح های پیشرفته تر خدمت کردند. دو سایت وجود دارد که برنامه سانتریفیوژ مستقر بود ، Natanz و Fordow. سایت Natanz ، که وجود آن در سال 2002 فاش شد ، دارای یک کارخانه غنی سازی سوخت و یک کارخانه غنی سازی خلبان است که در سال 2015 بیش از 16000 سانتریفیوژ نصب شده داشت [11 ، 12]. سایت فوردو ، که در یک کوه ساخته شده و تا سال 2009 فاش نشده است ، تا سال 2015 2700 سانتریفیوژ اضافی را در خود جای داده است [12]. در سایت Natanz ، اکثر سانتریفیوژها برای غنی سازی اورانیوم به 3. 5 ٪ ، مناسب برای استفاده در یک راکتور قدرت تجاری استفاده شدند [11]. علاوه بر این ، در محل فوردو و در کارخانه غنی سازی خلبان در Natanz ، اورانیوم نیز به 20 ٪ غنی شد [11]. راکتور تحقیقات تهران نیاز به سوخت این غنی سازی برای کار دارد ، اما انباشت 20 ٪ اورانیوم غنی شده همچنین میزان کار مورد نیاز برای ایجاد مواد درجه سلاح را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد [7]. علاوه بر امکانات سانتریفیوژ خود ، در سال 2004 ، ایران شروع به ساخت یک راکتور آب سنگین در محل اراک کرد که می تواند پلوتونیوم را از اورانیوم طبیعی تولید کند. ادعای ایران این بود که از این امر برای تولید ایزوتوپهای پزشکی استفاده می شود ، اما همچنین توانایی تولید پلوتونیوم کافی برای دو سلاح هسته ای در سال را نیز داشت [11].
بیشتر کارهای توسعه ایران در مورد فناوری هسته ای به آژانس بین المللی انرژی هسته ای گزارش نشده است ، همانطور که طبق توافق نامه حفاظت از آنها لازم بود [11]. ایران همچنین تحقیقات اولیه را در مورد فناوری هایی انجام داد که غیر هسته ای هستند اما برای ساخت سلاح هسته ای لازم است [13]. این موارد شامل توسعه اولیه و آزمایش های لازم برای طراحی صحیح سلاح هسته ای در حال کار و همچنین راه هایی برای سوار کردن سلاح هسته ای بر روی موشک های بالستیک است [13].
با شروع از سال 2002 ، آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد برنامه هسته ای ایران به دلیل ابعاد نظامی احتمالی خود تحقیق کرد [14]. آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال 2005 و در سال 2006 این پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داد. این سرانجام منجر به شش قطعنامه شورای امنیت در مورد برنامه هسته ای ایران شد [14]. در نهایت ، تحریم های اقتصادی هماهنگ بر روی اقتصاد ایران از ایالات متحده ، سازمان ملل و اتحادیه اروپا به ایران فشار آورد تا به توافق بین المللی مذاکره برسد [15].
JPCOA: تا سال 2013 ، ایران با پنج عضو شورای امنیت سازمان ملل (ایالات متحده ، روسیه ، چین ، فرانسه و انگلیس) و آلمان (1+1) به توافق موقت رسیده بود و مراحل اولیه را که ایران انجام می داد ، تشریح کردبرنامه هسته ای در ازای کاهش تحریم ها. توافق نهایی و گسترده تری در سال 2015 با نام برنامه مشترک مشترک عمل به دست آمد. در این توافق نامه ، ایران محدودیت هایی را در مورد تعدادی از جنبه های حساس به تکثیر برنامه هسته ای خود می پذیرد و روشهای تأیید و گزارش دقیق تری را برای نشان دادن پایبندی خود به توافق نامه می پذیرد [11]. این مقررات تا 15 سال وجود خواهد داشت. همچنین ایران را ملزم به پذیرش و اجرای یک پروتکل اضافی ، که به طور نامحدود در حال اجرا خواهد بود.
براساس شرایط توافق نامه ، ایران محدود به عملکرد 5،060 سانتریفیوژ ، نیمی از شماره ای که قبلاً کار می کرد ، بود. تمام غنی سازی اورانیوم در سایت فوردو متوقف شد و سانتریفیوژهای جدا شده تحت مهر آژانس بین المللی انرژی هسته ای در Natanz ذخیره شدند [11]. توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته محدود به آزمایشات مربوط به سانتریفیوژهای منفرد چهار طرح مختلف برای 8 سال اول این معامله ، با محدودیت های پس از آن ، محدودیت های خود را از دست می دهد. غنی سازی اورانیوم در 3. 67 ٪ قرار گرفت و ایران اجازه داشت بیش از 300 کیلوگرم مواد غنی شده را در اختیار داشته باشد. هسته راکتور آب سنگین با پر کردن آن با سیمان از بین رفت و در جای خود قرار بود یک راکتور طراحی مجدد ساخته شود که برای تولید پلوتونیوم نامناسب باشد [11]. همچنین در مورد میزان آب سنگین که ایران می تواند در اختیار داشته باشد و ایران متعهد به حمل سوخت صرف شده خود از کشور بود ، محدودیت هایی قرار گرفت و از استخراج پلوتونیوم از سوخت جلوگیری کرد. علاوه بر این مراحل فنی ، ایران نیز به پروتکل اضافی پیوست ، که به مقامات اضافی آژانس بین المللی انرژی هسته ای می دهد تا سایت ها را بازرسی کنند.
درمجموع ، کاهش تعداد سانتریفیوژها و محدودیت های موجود در انبار مواد غنی شده برای افزایش مدت زمان لازم برای تولید Iran به اندازه کافی HEU برای سلاح از 2-3 ماه تا دوازده ماه طراحی شده است [11]. همچنین مسیر پلوتونیوم را با تبدیل برگشت ناپذیر راکتور آراک به یک طرح مقاوم در برابر تکثیر بست. افزایش حضور آژانس بین المللی انرژی هسته ای ، با مدت نامحدود ، همچنان برای ایران دشوار است که انطباق با هر یک از تعهدات خود را بدون تشخیص متوقف کند [16]. برای اینکه ایران یک برنامه سلاح های پنهانی تهیه کند ، آنها باید به طور ناگهانی زنجیره های تأمین را به موازات برنامه اعلام شده خود ایجاد کنند. یک موسسه قادر به ایجاد سلاح هسته ای نمی تواند یک شبه ساخته شود و احتمالاً نیاز به مادی یا تخصص دارد تا از برنامه اعلام شده آنها منحرف شود. اگر بزرگترین ذهن هسته ای ایران به یک برنامه سلاح های پنهانی منحرف شود ، با وجود پروتکل اضافی ، آژانس بین المللی انرژی هسته ای را در موقعیت بهتری قرار می دهد تا به غیبت آنها توجه داشته باشد.
وضعیت فعلی JCPOA: در تاریخ 8 مه 2018 ، رئیس جمهور ترامپ اعلام کرد که ایالات متحده به دلیل این عقیده که این معامله برای متوقف کردن جاه طلبی های هسته ای ایران از برنامه جامع اقدامات مشترک خارج شده است ، از برنامه جامع اقدامات مشترک خارج می شود ... توسعه موشک های بالستیک رژیم که می تواند کلاهک های هسته ای را تحویل دهد ... [و] هیچ کاری برای محدود کردن فعالیت های بی ثبات کننده ایران ، از جمله حمایت از تروریسم "انجام نمی دهد.» [17]. دولت ترامپ علاوه بر عقب نشینی از تعهدات خود تحت JCPOA ، تحریم های شدید اقتصادی را بر روی ایران بازگرداند.
این تحریم ها توسط سایر امضاکنندگان برجام حمایت نشد. در پاسخ، کشورهای اتحادیه اروپا «ابزار حمایت از مبادلات تجاری» را برای تسهیل مبادلات مالی با ایران که تحریمهای آمریکا را دور میزند، ایجاد کردند. تا به امروز، مکانیسم مالی تنها برای حمایت از صادرات کالاهای پزشکی به ایران در واکنش به همهگیری کووید-19 استفاده شده است. علیرغم ادامه علاقه اروپا به حفظ برجام، در واکنش به خروج آمریکا از برجام، ایران در 8 می 2019 اعلام کرد که دولت این کشور «دستور توقف برخی از اقدامات ایران در چارچوب برجام» از جمله اقدامات مربوط به اورانیوم را صادر کرده است. غنی سازی و ذخایر آب سنگین[18].
آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) به راستیآزمایی و نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران، از جمله اقدامات مهار و نظارت ادامه میدهد. از تاریخ 5 ژوئن 2020، آژانس گزارش داده است که ایران از محدودیت ذخایر آب سنگین مجاز در برجام فراتر رفته، غنیسازی UF6 را در نطنز و فردو تا 4. 5 درصد 235U آغاز کرده و از محدودیتهای موجود در ذخایر اورانیوم غنیشده خود فراتر رفته است. پنج برابر مقدار مجاز، و شروع به استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته برای غنی سازی کرد[19]. علاوه بر این، در 7 نوامبر 2019، آژانس بینالمللی انرژی اتمی «ذرات اورانیوم طبیعی با منشأ انسانی» را در یک تأسیسات اعلامنشده در ایران به دنبال افشای دولت اسرائیل شناسایی کرد. این تاسیسات حاکی از ادامه حضور بالقوه یک برنامه هسته ای نظامی است و ایران هنوز توضیحی در مورد منشاء آن به آژانس ارائه نکرده است.
در حالی که ایران همچنان مشمول پروتکل الحاقی است که امکان دسترسی گسترده به تاسیسات غیرنظامی را فراهم میکند، محدودیتهای مربوط به اندازه ذخایر اورانیوم و تعداد سانتریفیوژهای فعال دیگر وجود ندارد. حفظ ذخایر اورانیوم اورانیوم و داشتن توانایی غنیسازی اورانیوم، ذاتاً نقض NPT نیست، زیرا در صورت رعایت پادمانها، میتوان از آنها صرفاً در حمایت از برنامه هستهای غیرنظامی صلحآمیز استفاده کرد. با این حال، به دست آوردن مجدد این توانایی، ایران را در موقعیتی قرار میدهد که پس از تصمیمگیری سیاسی برای ساخت سلاح، میتواند «شکسته شود» و از این ذخایر غیرنظامی و توانایی برای ساخت سلاح هستهای استفاده کند[11]. تخمین زده شد که برجام مدت زمان شکست را از 2 تا 3 ماه به 12 ماه افزایش داده است. از مارس 2020، زمان شکست 4 ماه تخمین زده شد[20].
گزینه های سیاست
منع اشاعه هسته ای از زمان پایان جنگ جهانی دوم به عنوان یک هدف استراتژیک ایالات متحده بوده است. برجام، که محدودیتهایی را برای فعالیتهای هستهای ایران بالاتر و فراتر از آنچه در NPT تعیین شده بود، قرار میداد، دیگر توسط ایالات متحده یا ایران رعایت نمیشود. اگر قانونگذاران ایالات متحده به دنبال راهبرد جلوگیری از اشاعه هسته ای هستند، آنها تعدادی گزینه سیاسی برای محدود کردن برنامه هسته ای ایران در اختیار دارند.
- کمپین فشار حداکثری از جمله تحریم های اقتصادی. سیاست فعلی موسوم به «فشار حداکثری» که بر استفاده از تحریمهای اقتصادی متکی است، شامل اهدافی برای محدود کردن فعالیتهای غیرهستهای بیثباتکننده ایران و تشویق ایران برای حفظ پایبندی به محدودیتهای برجام بدون پایبندی متقابل آمریکا به توافق است.
- اقدام نظامی. اقدام نظامی، از حملات مخفی سایبری گرفته تا مأموریت های بمباران علیه سایت های ایرانی تا یک جنگ زمینی تمام عیار، می تواند توانایی ایران برای توسعه سلاح های هسته ای را از بین ببرد، هر چند با ریسک و هزینه زیادی.
- بازگشت به JCPOA یا توافق نامه دیپلماتیک مشابه. توافق نامه جدید یا تجدید شده مستلزم چندین قدم دیپلماتیک توسط ایالات متحده است که احتمالاً از جمله حذف تحریم های اقتصادی و خودداری از جلوگیری از اقتصاد ایران است.
تجزیه و تحلیل گزینه ها
حداکثر فشار: تا به امروز ، دولت ترامپ بر "حداکثر فشار" تحریم های اقتصادی که در بین تعدادی از اهداف طراحی شده است ، برای محدود کردن منابع مالی دولت ایران برای پیگیری سلاح های هسته ای و وادار کردن ایران برای مذاکره در مورد معامله گسترده تر متمرکز شده است. فعالیت های غیر هسته ای آنها [15]. در سال 2019 ، پس از بازگرداندن ایالات متحده تحریم های اقتصادی اضافی ، اقتصاد ایران پس از رشد سالانه 12. 5 ٪ پس از حذف مجازات ها تحت JCPOA ، 9. 5 ٪ [21] منعقد شد.
علیرغم تأثیرات واضح بر اقتصاد ایران ، اثربخشی این تحریم ها در کوتاه مدت در کاهش تمایل ایران برای پیگیری سلاح های هسته ای نشان داده نشده است. استدلال های دانشگاهی را می توان در مورد هر دو طرف در مورد اثربخشی تحریم ها علیه جوامع غیر دموکراتیک یافت [23] ، اما منطق دولت ترامپ دو برابر است: (i) توانایی مالی ایران را در حفظ برنامه سلاح های هسته ای محدود می کند و (II) ناآرامی های داخلی ایجاد کنید که می تواند منجر به تغییر رژیم شود. با توجه به ماهیت یک جانبه خروج ایالات متحده از JCPOA ، اتحادیه اروپا به منظور ترغیب ایران برای ادامه پیروی از توافق نامه ، به دنبال دور زدن تحریم های جدید ایالات متحده است. با این حال این بی اثر بود و ایران اعلام کرد که خود را دیگر به شرایط توافق نمی داند. برای اینکه حداکثر فشار برای جلوگیری از "شکستن سریع" ایران و ایجاد سلاحی در مدت زمان کوتاه ، باید تغییر رژیم را به وجود آورد ، توانایی مالی ایران را در حمایت از برنامه هسته ای خود کاهش دهد ، یا ایران را برای پیوستن به آن روبرو کند. معامله بزرگتر که شامل برنامه موشکی بالستیک آنها و پشتیبانی منطقه ای از شبه نظامیان است.
تحریم های اقتصادی در گذشته بر رفتارهای کشورها تأثیر گذاشته و در گذشته تغییر رژیم را تحت تأثیر قرار داده است ، اما آنها در هنگام هماهنگی بین المللی ، برای یک هدف کاملاً خاص ، با شرایط نامشخص در حذف آنها به محض تحقق این هدف مؤثر بوده اند. تحریم های یک جانبه به اندازه مؤثر نبوده است. تحریم های اقتصادی هزینه اضافی برای استخراج تلفات قابل توجه بشردوستانه از غیرنظامیان دارد [24]. علاوه بر این ، پرونده کره شمالی توانایی رژیم استبدادی را در تهیه یک برنامه سلاح هسته ای تحت فشار شدید اقتصادی نشان می دهد [25].
تحریم های اقتصادی همچنین می تواند به عنوان انگیزه ای برای توافق نامه مذاکره بزرگتر که به برنامه موشکی بالستیک ایران و پشتیبانی منطقه ای از شبه نظامیان علاوه بر برنامه هسته ای خود پرداخته است ، باشد. مایکل پومپئو ، وزیر امور خارجه آمریكا ، لیستی از دوازده خواسته را صادر كرد كه چهار مورد از آنها مربوط به منع گسترش سلاح ها است ، برای رژیم ایران به منظور اینكه ایالات متحده مایل به مذاکره در مورد توافق جدید باشد [26]. این موارد شامل "یک حساب کامل از ابعاد نظامی قبلی برنامه هسته ای آن" ، تعهد به "هرگز به دنبال پردازش مجدد پلوتونیوم" و توافق نامه ای برای "دسترسی به آژانس بین المللی انرژی هسته ای برای دسترسی غیرقانونی به همه سایت ها در کل کشور" بود. پیمان نیروهای هسته ای با دامنه میانی ، یک توافق دو جانبه به دوره جنگ سرد بین ایالات متحده و روسیه برای از بین بردن کل کلاس از موشک های بالستیک با قابلیت هسته ای ، نشان می دهد که الگویی برای توافق کنترل تسلیحات برای محدود کردن توسعه بالستیک وجود دارد. برنامه های موشکی به روشی قابل اثبات [27]. تأیید قطع حمایت از گروه های شبه نظامی ممکن است پیچیده تر باشد و احتمالاً برای نظارت بر خدمات اطلاعاتی متکی است.
چالش بزرگتر در دستیابی به یک معامله جامع تر ، آوردن ایران به جدول است. ایران ممکن است از یک شیب لغزنده در ارائه محدودیت های بیشتر بترسد ، و توافق گسترده ای را به عنوان یک شروع کننده سیاسی تبدیل کند. با عقب نشینی یک جانبه از JCPOA ، ایالات متحده اعتبار کمتری در مذاکرات آینده خواهد داشت ، به خصوص اگر یک توافق آینده یک توافق نامه اجرایی مانند JCPOA باشد و توسط مجلس سنا به آن رأی ندهد. علاوه بر این ، زیرا جامعه بین المللی دیگر در مسیری به جلو متحد نیست ، اعمال فشار مداوم بر ایران ممکن است دشوار باشد [15]. اگرچه قابلیت های فنی برای ایجاد توافق قابل اثبات که شامل برنامه موشک بالستیک ایران است ، چالش های اصلی ماهیت سیاسی خواهد بود.
اقدام نظامی: در گذشته ، اقدامات نظامی ، از تهاجم گرفته تا حملات فیزیکی به سایت های خاص گرفته تا حملات سایبری در نظر گرفته شده یا برای جلوگیری از توانایی یک کشور در توسعه سلاح های هسته ای مورد استفاده قرار گرفته است. هر گزینه از نظر زندگی ، ماتریل و سرمایه سیاسی بین المللی هزینه متفاوتی دارد که همه آنها باید با دقت در نظر گرفته شوند. در حالی که وضعیت ایران بی نظیر است ، چندین مورد تاریخی وجود دارد که نیروی نظامی در نظر گرفته شده یا به عنوان ابزاری برای جلوگیری از توسعه سلاح های هسته ای مورد استفاده قرار گرفته است. این وقایع به عنوان تنها مطالعات موردی در مورد نتایج استفاده از زور به عنوان ابزاری برای ضد گسترش و یک روش مفید برای بررسی استفاده بالقوه از اقدامات نظامی ایالات متحده به عنوان یک گزینه سیاسی عمل می کند.
1) حملات هدفمند علیه سایتهای برنامه هسته ای: در ژوئن سال 1981 ، با اعتقاد به اینکه دولت عراق قصد تولید سلاح های هسته ای را دارد ، نیروی هوایی اسرائیل یک راکتور آب سبک عراق را بمباران کرد [28]. برخی دانشمندان اظهار داشتند كه این حمله تقریباً پانزده سال برنامه هسته ای عراق را به عقب برگرداند ، در حالی كه برخی دیگر می گویند كه طراحی راكتور اوزیريك همراه با مقدار كم اورانیوم موجود در عراق به این معنی است كه تخریب تأثیر قابل توجهی در تولید پلوتونیوم برای هسته ای نداردسلاح [29]. صرف نظر از پیامدهای فوری این حمله به برنامه سلاح های هسته ای عراق ، پاسخ بین المللی تقریباً به اتفاق آراء از اقدام اسرائیل انتقاد می کرد.
عمل جنبشی یک طرفه تمایل به ایجاد واکنشهای منفی یا ضد تولید در جامعه بین المللی دارد و این رویداد هیچ تفاوتی نشان نداد. به رهبری فرانسه ، که کمک های فنی را در راکتور به عراقی ها ارائه داد ، کشورهایی در سراسر جهان ، از جمله ایالات متحده این حمله را محکوم کردند و به اوج رسید و قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد را با قندبار اسرائیل به پایان رساند [30]. علاوه بر این ، این حمله به عنوان انگیزه ای برای ادامه توسعه یک برنامه هسته ای خدمت کرده است ، زیرا به دولت عراق ثابت کرد که تبدیل شدن به یک قدرت هسته ای باعث ایجاد اهرم سیاسی اضافی می شود. در واقع ، پس از این رویداد ، دولت عراق ده ها میلیون دلار در یک برنامه توسعه سلاح ریخت و در انجام این کار کمک های پنهانی از اتحاد جماهیر شوروی دریافت کرد [31].
ما می توانیم این موضوع را با حمله به یک سایت مظنون راکتور سوریه در سال 2007 در تضاد قرار دهیم. به روشی مشابه حمله اوزیریک ، نیروی هوایی اسرائیل یک مرکز هسته ای سوریه را در ال کبر بمباران کرد. این تسهیلات ، برخلاف راکتور Osirik ، بدون هیچ گونه کمک خارجی تأیید شده ، و احتمالاً به منظور تولید سلاح های هسته ای ، بر اساس اعلامیه های بعدی از آژانس بین المللی انرژی هسته ای و اطلاعاتی که دانشمندان هسته ای کره شمالی با این سایت مرتبط است ، ساخته می شود [32 ، 33]. تا حدودی به دلیل اتصالات مستقیم با یک برنامه سلاح هسته ای ، این حمله یک واکنش بین المللی منفی گسترده ایجاد نکرد ، و به همین ترتیب ادامه توسعه یک برنامه هسته ای را تحریک نکرد. در حال حاضر ، سوریه هیچ سلاح هسته ای ندارد ، اما به دلیل جنگ داخلی سوریه ، درک کامل تأثیر این حمله هوایی بر توسعه سلاح ها دشوار است.
در کل ، حمله به راکتور اوزیریک یک طرفه ، از اثربخشی قابل بحث بود و منجر به یک واکنش بین المللی منفی شدیدی شد ، در حالی که حمله به راکتور سوریه ، در حالی که یک جانبه نیز بود ، محکومیت بسیار کمتری را به خود جلب کرد. همچنین توجه داشته باشید که هیچ یک از این ایالت ها توانایی انجام حملات ضد حمله قابل توجهی را ندارند که می توانند به درگیری های منطقه ای مارپیچ شوند. به عنوان مثال ، در عراق ، نیروی هوایی با جنگ با ایران اشغال و تخریب شد ، در حالی که ، یک مطالعه در سال 2012 توسط مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی نشان می دهد که حمله به ایران منجر به پاسخ نامتقارن از ایران می شود ، از جمله اعتصاب موشکی به آمریکایی هانیروهای خاورمیانه ، اعتصابات احتمالی در مراکز جمعیت اسرائیل اگر اسرائیلی در این حمله دخیل باشد ، و بسته شدن تنگه های هورموز [34]. ما می توانیم این موضوع را با وضعیت فعلی در ایران متضاد کنیم و نشان دهیم که حملات هدفمند علیه برنامه هسته ای ایران احتمالاً باعث ایجاد واکنش بین المللی منفی متوسط تا قوی می شود ، به طور بالقوه یک حمله ضد حمله را تحریک می کند ، و اگرچه ممکن است منجر به کند شدن برنامه هسته ای در کوتاه مدت شود.، در دراز مدت از اثربخشی قابل بحث باشد.
2) جنگ زمینی: تهاجم نظامی در گذشته به عنوان ابزاری برای مقابله با تکثیر در نظر گرفته شده است. در سال 1994 ، دولت کلینتون استفاده از زور علیه جمهوری دموکراتیک مردم کره را برای متوقف کردن برنامه هسته ای خود در نظر گرفت. سرانجام ، دولت تهاجمی را آغاز نکرد و تشخیص داد که توانایی های نظامی و ایدئولوژی های کره شمالی به طور بالقوه منجر به تلفات گسترده نظامی و غیرنظامی خواهد شد [35].
در حالی که ضد اشاعه هدف اصلی جنگ اول خلیج فارس نبود، آسیب نظامی و اقتصادی عظیمی که عراق متحمل شد عملاً به برنامه تسلیحات هستهای آن پایان داد[36]. جنگ زمینی بین سی تا پنجاه هزار سرباز و تقریباً پنج هزار کشته غیرنظامی بین هر دو طرف و بیش از یکصد میلیارد دلار هزینه مالی هزینه داشت [37، 38]. ما میتوانیم از جنگ اول خلیجفارس بهعنوان یک مدل تقریبی برای مقایسه زمان شکست ایران با جدول زمانی تجمع نیروهای نظامی ایالات متحده در خاورمیانه و تهاجم متعاقب آن استفاده کنیم. از تهاجم نیروهای عراقی به کویت در اوت 1990 تا پایان مخاصمات در فوریه 1991، تقریباً هفت ماه گذشت[39، 40]. برآوردهای فعلی زمان شکست ایران را تقریباً 4 ماه می داند. حتی اگر فرض کنیم که تهاجم زمینی به ایران، که از نظر جغرافیایی بسیار بزرگتر از عراق است، می تواند در بهترین حالت، در زمان مشابهی انجام شود، یک پنجره زمانی وجود خواهد داشت که ایران در معرض تهدید می تواند تصمیم به پیگیری یک هسته ای بگیرد. سلاح در تلاش برای جلوگیری از تهاجم. به این ترتیب، علاوه بر هزینههای جانی و مالی که تهاجم زمینی به ایران تحمیل میکند، دنبال کردن آن خطر تسریع در ساخت سلاح هستهای ایران را نیز به دنبال خواهد داشت.
3) اقدام نظامی پنهان: برخلاف حمله نظامی مستقیم به برنامه هسته ای، ایالات متحده همچنین می تواند اقدامات مخفیانه تری را برای عدم اشاعه، با استفاده از سلاح های سایبری انجام دهد. در سال 2010، انهدام تقریباً 1000 سانتریفیوژ در تأسیسات نطنز در ایران به کرم رایانه ای استاکس نت نسبت داده شد[41]. تأثیر این کرم بر برنامه هستهای ایران قابل بحث است، زیرا تولید اورانیوم غنیشده در تأسیسات نطنز در واقع در سال 2010 افزایش یافت، اما نرخ افزایش ممکن است به دلیل ویروس محدود شده باشد.[42]با این حال، استفاده از ویروس هیچ یک از واکنشهای سیاسی منفی مرتبط با اقدامات نظامی را ایجاد نکرد، قیمت بسیار پایینتری داشت (میلیونها دلار)، و فرصت شغلی به طور قابلتوجهی برای آسیبهای جانبی کمتر بود[41]. به نظر می رسد استفاده بیشتر از تسلیحات سایبری به عنوان وسیله ای برای عدم اشاعه، وضعیت نسبتاً کم خطر/با پاداش کم برای ایالات متحده باشد.
توافقنامه دیپلماتیک مشابه برجام: برجام، اگرچه ایالات متحده و ایران بخشهای مهمی از آن خارج شدهاند، اما همچنان چارچوبی مؤثر برای پایهگذاری مذاکرات باقی مانده است. محدودیتهای اضافی اعمال شده بر توانایی مواد هستهای ایران و توانایی غنیسازی به طور قابل توجهی زمان تولید سلاح هستهای از سوی ایران را افزایش داد. بازگشت به این وضعیت عموماً مورد علاقه عموم مردم آمریکا است، تقریباً سه پنجم آمریکایی ها از برجام در سال 2018 حمایت کردند و چهار پنجم از برخی قطعنامه های دیپلماتیک به طور کلی حمایت کردند[43]. مردم ایران از بازگشت به پایبندی کامل و مذاکرات بیشتر در مورد شرایطی که ایالات متحده به برجام بازگردد، تحریم های اقتصادی کاهش یابد و گروه 1+5 به عنوان تنها محل مذاکرات به رسمیت شناخته شود، حمایت خواهند کرد[44]. این توافق از سوی اعضای بلندپایه سابق وزارت خارجه و دفاع ایالات متحده و همچنین دانشمندان برجسته در زمینه هسته ای موثر تلقی شد، اگرچه برخی، به ویژه در وزارت دفاع، بر این باورند که این توافق ناکارآمد بوده است. با این حال، اعتبار آمریکا (و اتحادیه اروپا) به دنبال عقب نشینی از توافق به شدت تضعیف شد. بازگشت به معامله اولیه دشوار خواهد بود. ایالات متحده باید تحریم ها را حذف کند در حالی که ایران باید از برنامه هسته ای خود عقب نشینی کند تا از محدودیت های برجام پیروی کند، اما هیچ یک از طرفین نمی خواهند به نظر برسد که در حال دادن امتیاز باشند. بنابراین، در حالی که به طور کلی به عنوان یک ابزار موثر منع اشاعه تلقی می شد، بازگشت به وضعیت موجود برجام به دلیل ماهیت تغییر یافته وضعیت، کار دشواری است.
بازگشت به توافق مستلزم بازگشت ایالات متحده به گروه 1+5 است که باید به عنوان تنها محل برگزاری هر گونه مذاکرات بیشتر شناخته شود. علاوه بر لغو تحریم هایی که پس از خروج یکجانبه ایالات متحده از توافق اعمال شد، ایالات متحده به طور کلی باید از مداخله در اقتصاد ایران خودداری کند تا زمانی که ایران به آن پایبند باشد. ایرانیها باید فعالیتهایی را که محدودیتهای برجام را که از زمان خروج ایالات متحده افزایش یافته است، زیر پا بگذارند. برای حفظ چهره، این روند احتمالاً باید گام به گام و متقابل باشد و گامهای افزایشی به سوی بازگشت به توافق برداشته شود و شاید بی سر و صدا از طریق کانالهای دیپلماتیک هماهنگ شود. در حالی که این یک پیشرفت دیپلماتیک بزرگ خواهد بود، بازگشت به محدودیتهای برجام در مورد فعالیتهای هستهای ایران، زمان شکست را افزایش میدهد و محدودیتی معنادار در توانایی آنها برای تولید سلاح هستهای ایجاد میکند.